هویت

هویت

درد و دل
هویت

هویت

درد و دل

گلایه ها طبق طبق، .....

 

 

حرف ها بر سر دلم عقده کرده است.می خواهم گوشه ای بنشینم و کمی تنها باشم،حرف بزنم،بنویسم،بگویم.انگشت هایم خمیازه می کشند.باید بنویسم.این حرف ها را نمی شود تحمل کرد،ورم می کند و رنجم می دهد.

 

   گفتم اولش رو ادبی شروع کنم !!!!......که البته بی ربط با وضع حالم نیست.

   راستی یه چیزی یادم رفت و اون اینکه از تمام دوستانی که به یادم بودن و تنهام نذاشتن کمال تشکر رو دارم!!!

    این تشکر هیچ ربطی به گلایه ی طبق طبقی نداشت! دلم نیومد این هارو نگم و ناکام از دنیا برم!! و حالا !  گلایه هام.....

 

    در اول بگم که قصد توهین به کسی رو ندارم در ثانی با استثنا ها هم کاری ندارم!

 

    وبلاگ نویسان محترم!

    این گلایه مختص شماست!(خُب چه قدر از مسئولین عزیز و دلسوز این ... گِلِه دارین؟!کمی هم از خودمون گِلِه کنیم!)

    حالا چرا؟!

    یه نگاهی به قسمت نظراتتون کردین؟!

_ چه اونایی که خودتون می نویسید؛چه اونایی که براتون می نویسن! _

    ماشاء الله ؛گوش شیطون کَر؛از نظر مفهوم قدم به عرش اعلاء گذاشته!!!

نمونه های بسیار ارزشمند! :


_ سلام من آپم! یه سر بزن!!!!!!!

_ سلام، وبلاگ خوبی داری به وبلاگ منم سر بزن!

(جدا از اینکه اصلا خونده!!!!)

_ اومدم بگم که اومدم!!!!

_ اومدم بگم منم هستم!

_ اومدی که بگی هستی؟!!!

 

    و همین طور صرف فعل آمدن!

    یا هم یه شعر و یا یه نثر رو واسه همه یه جور copy،  pasteمی کنن!

    دیگه خیلی لطف کنن یه قسمتی از متن طرف رو واسش باز copy، paste می کنن؛ می گن اینجاش خیلی بهم چسبید(جدا از گفتن علت چسبیدن!!!!)

    و یا دیگه آخرش! 2 خط تشکر و قدر دانی و لطف و سپاس از نوشتت که جالب بود!

    این خیلی بَدِه و دور از انتظاره که بیایی (با این عنوان: فلان وبلاگ به روز شد؛ یا ما آپیم یه سر بزن.) و بدون ارزش گذاشتن به یک وبلاگ نویس و نخواندن مطالبش؛ بخوایی که به وبلاگت سر بزنن و احیانا نظر بدن!

    (کمی فکر می کنم طرف، متن رو واسه من و شما نوشته ها!!)

    من نمی گم این بَدِه که بخوایم آمار بازدید کننده و نظر دهنده بالا باشه ولی نه فقط بخاطر اینکه آره!منم طرفدار و خواننده دارم،کم نوشتن و دیر نوشتن و با محتوا نوشتن، با ارزشتره!تو یکی از وبلاگ ها دیدم تعداد نظر دهنده ها در تمام نوشته ها بالای 160 تاست!! و محتوا!!!!!!!؛مرکز تبلیغات وبلاگ نویسان.

   فکر نمی کنم این وبلاگ نویس محترم اصلا بتونه نصف این وبلاگ هارو بخونه چه برسه که نظر بده(مخصوصا تو فاصله های کمی هم که به قولی آپ می شن!) و میشه همین وضعیت که نیم ساعته توضیح اضافه می دم!

   و این می شه فقط ارائه اطلاعات،و نه گرفتن آن.

 

کسانیکه خود بسیارند،نیازی به هم وطن ندارند.

کسانیکه خود آزادند، از زندان به ستوه نمی آیند.

آدم های اندکند که به ازدحام محتاجند.

 

   من یه منتقد خوب نمی بینم(جدا از جنبه ی نقد شنیدن!!!)

   تورو خدا به محتوای متن وبلاگ هاتون (وبلاگ هامون) هم توجه کنید (کنیم).

   نمی گم همگیشون بَد اند،نه!من خودم تو این مدت کوتاه ؛مطالب بسیاری از شماها یاد گرفتم و خیلی هم به دردم خورد و از این بابت خوشحالم،ولی تعدادشون هم زیاد نیست!یعنی در مقابل این همه وبلاگ نویس؛بسیار اندک اند!

   برای چی وبلاگ می نویسی؟!فقط واسه وقت گذرونی و یه تفریح _ سالم!!! _ و ابراز وجود؟!

   یا واسه تبادل نظر و اطلاع رسانی و یادگیری از مطالب دیگران؟!

 

   باز کمی بیندیش:از کجایی و بَهر چیستی؟

 

"واسه چیزی که می نویسیم وقت بگذاریم و ارزش قائل شیم!"