و خوشه های خشم ،در درون روح مردمان
آماس می کند
می رسد
خوشه چینیِ آینده خبر می دهد.
جان اشتاین بک
............................
اندیشه مکن که شانه هایت سنگین شود
اندیشه مکن که از کشیدن بار دیگران ناتوانی
در شگفت می مانی از نیروی خویش
به شگفت می مانی که به رغم ضعفِ خویش
چه مایه توانایی!
مارگارت بیگل
............................
آدم ها خشکند....
حقایق تلخند....
رویاها شوکران!
جوی های روان تنگند
و درختان قطور ضعیف!
خورشید گرم است و سوزان....
ماه بی خیال و فروزان!
می دانم،من می دانم.
تو هم می دانی....
همه می دانند....
روزگار عجیبی است.
...........................
کلمه تیر نیست اما می تواند دل را بشکافد!!!!!
...........................
آنکه با درک ضرورتهای زندگی بتواند میان رنج و آرامش تعالی حقیقی برقرار کند
به آرامش راستین می رسد
واین آرامش همچون گل نیلوفر بی همتایی است
که دور از چشم دنیا آهسته در تاریکی باز می شود.
...........................
افسوس....
آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی می کنیم
آن زمانی که دوستمان ندارند لجبازی می کنیم و بعد....
برای آنچه از دست رفته آه می کشیم!
...........................
جلوی من قدم بر ندار،شاید نتونم دنبالت بیام.
پشت سرم راه نرو،شاید نتونم رهرو خوبی باشم.
کنارم راه بیا و دوستم باش.
سلام خوبی صونا جان ؟ قبل از اینکه نظرمو بدم یک معذرت خواهی بهت بدهکارم بابت یکی از کامنتها که من نگذاشتم ولی خوب یک دوست از سیستم من استفاده کرد و گویا آدرس بلاگ هم اشتباهی آمده بود :) در هر صورت از این بابت متاسفم :) ولی در مورد نوشته ات مثل همیشه زیبا بود :) پاینده باشی منتظرت هستم بازم میام
سلام
ای رهگذر
با نگاه بی انتهایت
به عمق تک تک حروف و
واژه هایم بنگر و
آرام آرام
مرا همراه با این صفحه ورق بزن...
و بعد به رسم روزگار مراو
عمق نو شته هایم را
به دست فراموشی بسپار...
در مورد لینک حتماو ممنون از اینکه به ما سر می زنی... امید وارم باز هم نظراتت را برایمان بیادگار بگذاری
صونا جان عزیزم خیلی قشنگ بود
کلی کیف کردم
بهم سر بزن
سلام صونا جونم
از اینکه اومدی و بهم سر زدی ممنون
منم یه زمانی از همینا می نوشتم.از وقتی خاطره هامو دزدیدن تصمیم گرفتم برگردم جایی که خوشم.
وبلاگت محشره دختر.می یای با هم دوست باشیم ؟اگه دوست داشتی خبرم کن.
روزهایت پرتقالی
اره...هنوز اونایی که باید مونده باشن...موندن و خواهند موند
سلام
روزگار عجیبی است از چه نظر؟
کلمه تیر نیست....آر پی جی 7ته!!!
سلام
ای رهگذر
با نگاه بی انتهایت
به عمق تک تک حروف و
واژه هایم بنگر و
آرام آرام
مرا همراه با این صفحه ورق بزن...
و بعد به رسم روزگار مراو
عمق نو شته هایم را
به دست فراموشی بسپار...